حکایت دولت و فرزانگی ارسطو خلیلی فر
توجه: هر عصری داستانهای ویژهی زمان خود را دارد، بخصوص داستانهایی که فرهنگ وبستر، این چنین معنایشان میکند: «داستانهایی که واقعیتی ارزشمند را یادآوری میکنند» این کتاب کوچک، داستانی نیرومند، پرمعنا و جدید را به ما هدیه میکند که یکی از باارزشترین حقایق زندگی را آشکار میکند، این حقیقت که رفاه مالی و زندگی سرشار از خوشبختی، اهدافی هستند که اگر اصول موفقیت را درک کنیم و بکار ببندیم، همهی ما میتوانیم به آنها دست یابیم. شاید داستان بهترین روش برای نشان دادن این حقایق باشد:
زیرا در سادگی کودکانهی یک داستان، میتوانیم بطور مستقیم با سادگی کودکانهی ضمیر ناخودآگاه خود ارتباط برقرار کنیم و تغییرات مثبت فراوانی را در زندگی ایجاد کنیم. این کتاب در ایالات متحده آمریکا، بیشتر کشورهای اروپای غربی، ژاپن، چین، مکزیک و برزیل به چاپ رسیده است.
توجه: نویسنده این کتاب، یک ثروتمند به معنای واقعی کلمه است. «یعنی حرف و عملش یکی است.» و نمیتوان به سادگی از حکایتش گذشت. این کتاب را نه یکبار، بلکه بارها و بارها باید خواند و به رازهای آن عمل نمود. کتابی درخشان، که میتواند شما را از هر جهت ثروتمند کند و بعضی از این جهات بسیار مفیدتر و با ارزشتر از ثروت مادی است.
توجه: کتاب حکایت دولت و فرزانگی ارسطو خلیلی فر منتشر شده از سوی انتشارات بابان، مطالب ارزشمندی جهت درک اصول و قوانین ثروت آفرینی ارائه کرده است، که تهیه آن را توصیه میکنیم.
مشخصات کتاب حکایت دولت و فرزانگی
عنوان کتاب: حکایت دولت و فرزانگی
نویسنده: مارک فیشر
مترجم: ارسطو خلیلی فر
ناشر: انتشارات بابان
نوبت چاپ: هفتم
تعداد صفحات: ۱۱۷
سال انتشار: ۱۳۹۷
مقدمه مترجم کتاب حکایت دولت و فرزانگی
بهنام خدا
بهنام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد
حکایت دولت و فرزانگی، کتابی که هرگز تا آخر عمرم فراموشش نخواهم کرد. کتابی که مرا بیدارتر کرد و به دنیایی از آگاهی ها برد. کتابی که به من گفت تو بگونه ای بهتر هم می توانی زندگی کنی. ندایی که از جانب خدای مسبب الاسباب بود، آری ندایی که از جانب خدای رزاق بود. درست در شرایط سخت و دشوار آن دوران، روزی دوستی قدیمی که از خارج آمده بود، به دیدنم آمد و کتابی به من هدیه کرد که به زبان انگلیسی بود a tale of wisdom and wealth، حکایت دولت وفرزانگی. آری یک کتاب سرنوشت زندگی مرا عوض کرد و مرا به اوج علم و آگاهی و ثروت و شهرت رساند. کتابی که روزی گفت هدف هایتان را بنویسید و من هدف تاسیس انتشارات را نوشتم، امروز همان هدف محقق شده، یعنی انتشارات بابان، ناشر نسخه فارسی همان کتابی هست، که به من یاد داد هدف هایم را باید بنویسم. ما افتخار می کنیم که ناشر این کتاب ارزشمند به زبان فارسی هستیم. و این از لطف خدا بوده است. اگرچه این کتاب سال ها در زمره پرفروش ترین کتاب های منتشر شده در ایالات متحده امریکا و دنیا بوده است و چه بسا خیلی از انسان ها این کتاب را خواندند و اتفاقی برایشان نیفتاد، اما قطعا این کتاب تلنگری بوده است برای بسیاری از انسان های موفق دنیا که تشنه یک تغییر بزرگ و به دست آوردن انگیزه ای برای بهتر زندگی کردن و رسیدن به اوج زیبایی های یک زندگی بودند. آری هیچ چیز در این دنیا اتفاقی نیست. هرکتابی، سخنی، رویدادی، می تواند از سوی خداوند و سیستم هستی برای شما پیامی داشته باشد. انسان های هوشیار و آگاهی که پیام ها را می گیرند و با دقت بررسی می کنند و اقدام می کنند، از زندگی خود شاهکار می سازند.اینک این کتاب برای شما پیامی دارد. این شما هستید که باتشنگی و احساس نیاز برای تغییر، این پیام را دریافت می کنید. اگر خود را لایق یک تحول بزرگ و رسیدن به یک زندگی مادی، معنوی و علمی می دانید، با دقت مفاهیم آن را بخوانید و درک کنید و باور کنید تا با قانون مندی های جهان هستی برای کسب ثروت ها و دستاوردها هم آوا شوید.
تا هر اندیشه ثروت جویانه شما که با یک باور عالی حمایت می شود، فرمانی به سیستم هستی شود و خدای مسبب الاسباب که سیستم هستی را به خدمت اندیشه های انسان درآورده است بر شما عنایت کند تا مظاهر ثروت های مادی و معنوی جذب شما شوند و شما به سعادت دنیا و آخرت برسید و رستگار شوید.
ولی به راستی چگونه ممکن است از بالاترین کیفیت زندگی بهرهمند شد؟ چطور میتوان لحظه به لحظه به انتخاب درست دست زد و عالم خود را به والاترین و زیباترین شکل ممکن آفرید؟ چرا برخی افراد موفق میشوند ثروتمند شوند، در حالیکه عدهای دیگر فقط در خواب و رویای آن بسر میبرند؟ آیا آنها بیشتر کار میکنند؟ آیا آنها باهوشترند و یا از تحصیلات بالاتر و بهتری برخوردارند؟ به این سوالات در کتاب حکایت دولت و فرزانگی پاسخ داده میشود، کتابی حاوی حکایتی قدرتمند، مملو از اندرزهای ویژهی مالی که در را به سوی سعادت مالی و فردی میگشاید. شاه کلید و راز نهان موفقیت در رشتهای از اصول نهفته است که نویسنده در سراسر کتاب این اصول و قواعد را به زیباترین شکل ممکن بیان نمودهاست. در محیط اطرافمان همهی ما افرادی را میشناسیم که از حد اعلای انرژی، طراوت، سرزندگی و سلامت برخوردارند. میتوانید این خصوصیات را در نشست و برخاست و یا در چشمانشان ببینید. با حضور در هر مجلسی تاثیری خاص بر حال و هوای مجلس پدید میآورند. بر خلاف اعتقاد متعارف، رسیدن به اوج کمال در زمینههای احساسی، مالی، روابط و تندرستی برای همه دستیافتنی است. مشروط به اینکه ابزار و تدابیری که زندگی فوقالعاده را به وجود میآورد به روشنی درک کنند و آنها را بکار ببرند. یکی از این ابزارها، فکر یا قدرت ذهن است، در دنیای انسان همه چیز از یک فکر آغاز میشود و فکر مبدا تحول و خلق هر پدیدهای توسط اوست. انسان همان است که میاندیشد و اگر انسانها به دنبال موفقیت، خوشبختی و نشاط در زندگی خود هستند، باید بدانند که آدمی تنها در سایهی تولید افکار درست، مثبت، خلاق و هدفمند و روحیه آفرین است که میتواند به دستاوردهای عالی برسد و سعادت و خوشبختی را در آغوش بگیرد.
حکایت دولت و فرزانگی توسط مارک فیشر میلیونر به نگارش درآمده و براساس ماجرای واقعی ملاقاتش با پیرمردی است که رازهای موفقیتش را به او منتقل نمود. این کتاب ارزشمند، داستانی جالب و بیادماندنی را به ما ارزانی میدارد که پرده، از راز یکی از با اهمیتترین و با ارزشترین حقایق زندگی برمیدارد، این حقیقت که بدست آوردن موقعیت مالی و یک زندگی پر حاصل، هدفهایی هستند که ما میتوانیم در صورت درک و اجرای اصول و قوانین موفقیت به آنها دست یابیم.
حکایت دولت و فرزانگی که در زمینهی تغییر نگرش و رفتار است، به یقین برای تمام اقشار جامعه اعم از پدران و مادران، اساتید، مدیران، بازرگانان، دانشجویان و غیره راهنما و رهگشاست. به شما توصیه میکنم این کتاب را با جان و دل بخوانید زیرا که با یادگیری این اصول و بکار بستن آن، کیفیت زندگی شما برای همیشه تغییر خواهد کرد.
با کمال میل خرسندم که مراتب سپاسگزاری و قدردانی خود را از همه عزیزانی که در تهیه این کتاب نقش داشتهاند به واسطه حمایتهای بیدریغشان تقدیم نمایم.
از جناب آقای علی خلیلی فر مدیر عامل محترم انتشارات بابان که در به ثمر رساندن این اثر بسیار محبت کردهاند، سپاسگزارم.
جناب آقای حسین فروزان مدیریت محترم بخش نشر و چاپ انتشارات به پاس سختکوشی و تلاش فراوانشان، کمال تشکر و قدردانی را مینمایم.
همچنین سرکار خانم فرزانه محمدلو که انجام امور اجرایی کتاب را برعهده داشتند، کمال تشکر و قدردانی را مینمایم.
در پایان دوست دارم در یک بیان صمیمانه، به خوانندگان محترم، ابراز کنم که در ترجمه این کتاب چیزی به جز عشق و خدمت را لحاظ نکردهام. تمام فکرم آن بوده که هرآنچه در توان دارم را در این مسیر به کار گیرم.
با وجود دقت فراوانی که در تهیه این اثر بهکار رفته است، وجود اشتباه در آن اجتنابناپذیر است. لذا از تمامی دوستان، اساتید و دانشجویان عزیز خواهشمندم هرگونه نظر و پیشنهاد در زمینه اصلاح یا بهبود این کتاب را از طریق سایت:
baban.ir
و یا صفحه اینستاگرام:
arastookhalilifar
و یا صفحه تلگرام:
arastookhalilifar@
و یا به طور مستقیم با شماره تلفن ۰۹۱۲۲۳۰۶۶۰۲ با من در میان بگذارند.
در انتها دوست دارم که شما خواننده عزیز صرفا به خواندن این کتاب اکتفا نکنید، بلکه با دفتر انتشارات بابان تماس بگیرید و دیگر محصولات موفقیت را دریافت کنید تا از خود یک انسان توانمند و زیبا بسازید و با اندیشه ها و نگرش های مثبت و عالی، خوب فکر کنید، خوب تلاش کنید و خوب زندگی کنید.
امید است که این خدمت ناچیز مورد قبول خداوند متعال قرار گرفته و قابل استفاده شما عزیزان باشد.
ارسطو خلیلیفر
سرفصلهای کتاب حکایت دولت و فرزانگی
فصل اول: حکایت مشاورهی مرد جوان با خویشاوندی ثروتمند
فصل دوم: حکایت ملاقات جوان با باغبانی پیر
فصل سوم: حکایت آموزش جوان در مورد غنیمت شمردن فرصت و خطر
فصل چهارم: حکایت زندانی شدن جوان
فصل پنجم: حکایت فراگیری ایمان
فصل ششم: حکایت فراگیری تمرکز بر هدف
فصل هفتم: حکایت ارزش تصویر از خود
فصل هشتم: حکایت کشف قدرت نفوذ کلام
فصل نهم: حکایت نخستین آشنایی جوان با قلب گل سرخ
فصل دهم: حکایت تسلط بر ضمیر ناخودآگاه
فصل یازدهم: حکایت گفتگوی جوان و استادش دربارهی ارقام و فرمولها
فصل دوازدهم: حکایت فراگیری خوشبختی و زندگی
فصل سیزدهم: حکایت یادگیری بیان خواستهها در زندگی
فصل چهاردهم: حکایت کشف رازهای باغ گل سرخ
فصل پانزدهم: حکایت زمانی که جوان و پیرمرد هر یک راه خود را پیش میگیرند
دانلود کتاب الکترونیکی حکایت دولت و فرزانگی
فصل اول: حکایت مشاورهی مرد جوان با خویشاوندی ثروتمند
دانلود فصل اول کتاب حکایت دولت و فرزانگی (حکایت مشاورهی مرد جوان با خویشاوندی ثروتمند)
فصل دوم: حکایت ملاقات جوان با باغبانی پیر
فصل سوم: حکایت آموزش جوان در مورد غنیمت شمردن فرصت و خطر
فصل چهارم: حکایت زندانی شدن جوان
فصل پنجم: حکایت فراگیری ایمان
فصل ششم: حکایت فراگیری تمرکز بر هدف
فصل هفتم: حکایت ارزش تصویر از خود
فصل هشتم: حکایت کشف قدرت نفوذ کلام
فصل نهم: حکایت نخستین آشنایی جوان با قلب گل سرخ
فصل دهم: حکایت تسلط بر ضمیر ناخودآگاه
فصل یازدهم: حکایت گفتگوی جوان و استادش دربارهی ارقام و فرمولها
فصل دوازدهم: حکایت فراگیری خوشبختی و زندگی
فصل سیزدهم: حکایت یادگیری بیان خواستهها در زندگی
فصل چهاردهم: حکایت کشف رازهای باغ گل سرخ
فصل پانزدهم: حکایت زمانی که جوان و پیرمرد هر یک راه خود را پیش میگیرند
دانلود کتاب صوتی حکایت دولت و فرزانگی
فصل اول: حکایت مشاورهی مرد جوان با خویشاوندی ثروتمند
فصل دوم: حکایت ملاقات جوان با باغبانی پیر
فصل سوم: حکایت آموزش جوان در مورد غنیمت شمردن فرصت و خطر
فصل چهارم: حکایت زندانی شدن جوان
فصل پنجم: حکایت فراگیری ایمان
فصل ششم: حکایت فراگیری تمرکز بر هدف
فصل هفتم: حکایت ارزش تصویر از خود
فصل هشتم: حکایت کشف قدرت نفوذ کلام
فصل نهم: حکایت نخستین آشنایی جوان با قلب گل سرخ
فصل دهم: حکایت تسلط بر ضمیر ناخودآگاه
فصل یازدهم: حکایت گفتگوی جوان و استادش دربارهی ارقام و فرمولها
فصل دوازدهم: حکایت فراگیری خوشبختی و زندگی
فصل سیزدهم: حکایت یادگیری بیان خواستهها در زندگی
فصل چهاردهم: حکایت کشف رازهای باغ گل سرخ
فصل پانزدهم: حکایت زمانی که جوان و پیرمرد هر یک راه خود را پیش میگیرند
متن و دانلود فایل صوتی مقدمه کتاب حکایت دولت و فرزانگی
حکایت دولت و فرزانگی
باید از خودمون سؤال کنیم که آیا زندگیمون دقیقا همون چیزیه که میخواستیم؟
باید از خودمون بپرسیم که چقدر از خواستههامون محقق شدن؟
باید یاد بگیریم که حتماً توی زندگیمون هدف داشته باشیم، هدف و خواستههایی واضح و مشخص!
باید سعی کنیم خودمون رو تو آینده یعنی وقتی که به خواستهها و اهدافمون رسیدیم، ببینیم؛ اونقدر این کارو تکرار کنیم تا باور کنیم که به خواستههامون میرسیم.
ما برای رسیدن به اهدافمون نیاز نیست کارهای عجیب و غریب یا خیلی بزرگی انجام بدیم…
فقط کافیه که قدمهای کوچک ولی متوالی رو برداریم…
یادت باشه که باید بزرگ فکر کنی ولی کوچک شروع کنی…
قدمهای کوچک تو رو به هر خواستهای میرسونه
تنها کسی که میتونه جلوی تو رو بگیره، خودت هستی!
هیچ دشمنی بیرون از تو وجود نداره، تنها کسیکه میتونه بت کمک کنه، خودت هستی!
هیچ دوستی بیرون از تو وجود نداره، همه چیزهایی که تو برای رسیدن به هدفت میخوای همین الان پیشته!
تو همه اونچه که نیاز داری رو همین الان داری…
پس منتظر نباش، هیچوقت منتظر نباش تا همه شرایط مهیا بشه و بعد حرکت کنی، چون هیچوقت این اتفاق نمیافته!
اگه حرکت کنی همه چیز خوب و عالی میشه!
اگه حرکت کنی، شرایط فراهم میشه!
باور کن…
- از همین امروز شروع کن
- روزی یک صفحه کتاب بخون
- روزی ۳۰ دقیقه پیادهروی کن
- روزی ۲۰ دقیقه مناجات کن
- یادت باشه هیچکس کامل نیست
- تو همین الان هم خیلی خوبی
- تو همین الان هم فوق العادهای
- تو همین الان هم بهترینی
خودتم میدونی، اگه تا به حال با ایمان حرکت میکردی، خیلی خیلی چیزها رو بدست میآوردی…
چیزهای فوق العاده رو بدست میآوردی، ولی همش دنبال بهانه و توجیه بودی…
اگه حرکت میکردی، اگه گامهای کوچک اما متوالی رو بر میداشتی!
تا الان شاید یه کتاب خوب نوشته بودی!
یه آهنگ خوب ساخته بودی!!
یه تخصص خوب بدست آورده بودی!!!
خیلی از افراد ایمانشون رو از دست دادن، اونا حرکت نمیکنن!
اونا خودشون رو باور ندارن، اونا خدا رو باور ندارن!!
اونا به دنبال رشد و پیشرفت نیستن…
اونا شغلی دارن که اصلاً دوستش ندارن…
اونا با کسایی ارتباط دارن که همیشه باعث ضعفشون میشه…
ولی بازهم ارتباطشون رو حفظ می کنن…
وقتی شما هدفی نداری که براش حرکت کنی، داری با سرعت هرچه بیشتر روحیهات رو نابود میکنی…
یادت باشه، که وقتی حرکت میکنی تا به هدفت برسی، وقتی صبحها زودتر بیدار میشی و شبها دیرتر میخوابی، اونوقته که داری واقعاً طعم یه زندگی واقعی رو میچشی، در غیر این صورت تو یه مرده هستی که فقط داره نفس میکشه!!
وقتی به هر کدوم از اهداف و خواستههات میرسی، استعدادهای بیشتری در درونت شکوفا میشه، قدرتهایی رو تو خودت پیدا میکنی که قبلاً نمیدونستی اونها رو داری، با رسیدن به اهداف و خواستههات، شخصیتت تغییر میکنه، تو به قدرتهای خودت پی میبری، اعتماد به نفست بیشتر میشه، و این یعنی خوشبختی و این یعنی زندگی!!!
تصمیم بگیر؛ که میخوای معمولی باشی یا عالی؟
تصمیم بگیر که میخوای جزو کدوم از آدما باشی؟
چندتا دلیل برای رسیدن به اهدافت پیدا کن و براشون حرکت کن و یادت باشه هرچقدر دلایل بیشتری داشته باشی، انرژی بیشتری رو برای حرکت کردن و رسیدن به اهدافت پیدا خواهی کرد.
اگه اونجایی که باید باشی نیستی، اگه از وضعیتت راضی نیستی، یادت باشه که این موضوع هیچ ربطی به دولت و شرایط و خانواده و شرکت و رئیس و کارمند و اداره نداره، این فقط به خاطر خودته، اگه برای رسیدن به اهدافت حرکت نکنی، اونوقت مجبور میشی که ابزاری بشی که دیگران رو به خواستههاشون برسونی…
قبول دارم؛ بعضی وقتا…
تو مسیر رسیدن به خواستههاتو و اهدافت، اوضاع سخت میشه، ولی مسائل و سختیها جزئی از زندگیاند! اونا اومدن تا تو به خواستههات برسی، اونا اومدن تا تو خواستههاتو واضحتر بشناسی، سختیها دوستتن، رنجها دوستتن!
اگه به گذشته فکر کنی، متوجه میشی که بزرگترین پیشرفتها و موفقیتهاتو موقعی به وجود آوردی که با تمام وجود به مشکل و رنج برخورد کردی…
اونا نقاط عطف تو شدن، رنجها باعث پیشرفت و حرکت تو شدن…
اگه همیشه همه چیز بر وفق مرادت باشه تو هیچوقت حرکت نمیکنی، مثل یک مرداب میمونی…
اما یادت باشه که باید مثل یک رود جاری باشی، جاری باشو حرکت کن، به سنگها و موانع سر راهت برخوردکن، زخمی بشو اما نا امید نشو، خسته بشو، اما نشین گریه کن، افسرده نشو، عصبانی بشو، اما توی خشم باقی نمون و باز حرکت کن…
نفر آخر شدن خیلی راحته، فقیر بودن، تنبل بودن، بدبخت بودن، خیلی راحته، اما تو به دنیا نیومدی که فقیر باشی! به دنیا نیومدی که بدبخت باشی! تو به دنیا نیومدی که ضعیف باشی! از هر لحظه برای خوشبختی و حرکت استفاده کن، اصلاً مهم نیست که قبلاً چه کسی بودی…
از همین الان شروع کن و همه چیز رو تغییر بده…
یادت باشه که هیچکس غیر از خودت مسئول زندگی تو نیست، نه پدرت، نه مادرت، نه دوستت، و نه هیچکس دیگری…
اولین قدم برای تغییر، پذیرفتن تمام مسئولیت زندگیته!
اگه بخوای منتظر کسی باشی، هیچوقت به جایی نمیرسی، وقتی حرکت میکنی، نیروهای غیبی به کمکت میان، شرایط، آدما و اتفاقاتی که میتونن تو رو به هدفت برسونن به سراغت میان، البته اگه با ایمان حرکت کنی و منتظر کسی نباشی!
هیچوقت تو دایره راحتی خودت نمون، هر روز به دنبال یه چالش جدید باش، هر روز به دنبال یاد گرفتن یه مهارت تازه باش، هر روز بخواه که کمی بهتر باشی، کمی بهتر از دیروز باشی، کمی صبورتر، کمی بخشندهتر، کمی مهربونتر، کمی با ایمانتر،
زندگی ارزشش رو داره، تو فقط یکبار به دنیا مییای، طوری زندگی کن که بتونی به خودت افتخار کنی، تا خدا به تو افتخار کنه، طوری زندگی کن که موقع مرگت حسرت هیچ چیزی رو نخوری!!!
یادت باشه هر لحظه ممکنه این فرصت زیبای زندگی رو از دست بدی، پس هیچ وقت، زمانی رو به بطالت نگذرون، طوری زندگی کن که بعد از مرگت از تو به عنوان یه قهرمان یاد کنن… قهرمان زندگی…
کسی که خوب زندگی کرد و زمین رو جای بهتری برای زندگی دیگران کرد…
نویسنده: مارک فیشر کتاب حکایت دولت و فرزانگی
گوینده و مترجم: ارسطو خلیلیفر (نویسنده و سخنران انگیزشی)
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!